به زیر باران میروم و هم نوا با گریه ی آسمان می گریم تا کسی اشک های مرا نبیند .
به زیر باران میروم تا ناله های دلم بــا ناله های گیتارم یکی شود
و کسی شاهد شکستن روح خسته ام نباشد .
بزن باران شاید قـلـب او به تپشی دوباره افتد ..
و مرا در زیر این باران بیابد .
سهم من کجاست؟؟؟؟؟ کجا باید قدم بگذارم که کسی را له نکنم؟؟؟ کجا باید دل ببندم که دیر نکرده باشم؟؟؟؟ سهم من کجاست؟؟؟ مگر دیگر ستاره ای باقی مانده
که سهم شبهای تاریک من باشد؟؟؟ کجای این زمین خاکی کوله بارم را زمین بگذارم
که توقف ممنوع نداشته باشد؟؟؟؟ بگویید کجا خستگی هایم را در کنم که کسی نگوید:
ببخشید اینجا جای من است!!!!